سلام
اوقات خوبی رو براتون آرزو دارم
مدتیه در سازمانها و شرکتهای مختلف صورت مسئلهای رو دارم بررسی میکنم با عنوان
چرا با یک تیم یا شخص کار نکنیم؟! 😎
این سؤال در ابتدا شاید کمی عجیب به نظر بیاد!
همینجا لازمه یادآوری کنم، این مطلب و تجربیات، نسخه عمومی نیست و بسته به شرایط، کسب و کار یا میزان بودجه ممکنه نقض بشه! 🥺
ولی برای حل مسئله و انتقال تجربیاتم تشخیص دادم از این طرف به موضوع نگاه کنم تا به پاسخهای بهتری برسیم.
ابتدا برای پاسخ به این سؤال باید بدانیم در چه جایگاهی هستیم
کارفرما یا پیمانکار یا همکار؟!
در این مطلب من تصمیم دادم به عنوان یک کارفرما دلایل و شرایطی که باعث میشه با یک تیم یا شخص کار نکنیم رو بررسی کنم دو مورد دیگه رو در مطالب جداگانه منتشر خواهم کرد.
در این مطلب من کیفیت و مهارت رو قطعی فرض کردم و سایر عوامل رو ذکر کردم.
اگر تخمین نادرست در مورد قیمت خدمت یا محصول موردنیاز کارفرما داشته باشید قطعاً یکی از گزینههای حذف خواهید بود.
در چندین پروژه اخیر، مجموعههای نامدار و معتبری به دلیل اشتیاق برای انجام پروژه با فاصلهی قیمتی پایینی اعلام برآورد داشتند و خب باعث حذف زودهنگام اونها از شورتلیست پیمانکاران شد! همچنین وقتی تخمین مناسبی از چهارچوب پروژه (بالا یا پایین) نمیدهید کارفرما، نگران تخمینها و اقدامات بعدی شما نیز خواهد بود.
یکی از موارد ناراحتکننده و تاثیرگذار در عدم انتخاب پیمانکار، حجم زیاد پیگیری و پیام و زنگ از سوی پیمانکار است. دریافت فیدبک و شنیدن دلیل عدم انتخاب، بسیار ساده و کوتاه باید انجام شود.
برخلاف تجربهی بالایی، این ویژگی اذیت کننده نخواهد بود اما، علاقه و اشتیاق تیم پیمانکار برای انجام پروژه یا سرویس با رعایت شرایط حرفهای در تصمیم تاثیرگذار خواهد بود.
بسیار از شرکتهای نرم افزاری، استدیوها و آژانسهای تبلیغاتی با توجه به تجارب یا نمونهکارهای خود، از آغاز مذاکرات همکاری، جایگاه و سطح مجموعه خود را بالاتر از کارفرما تصور میکنند(حتی اگر صحیح باشه!) درکل، کارفرما با پیمانکاری همکاری خواهد کرد که در لحن و جایگاه حداقل احساس ناخوشایند “نگاه بالا به پایین” نداشته باشد.
تمرکز بر داشتن نمونهکار یا سابقهی کاری مناسب قطعا در سالهای اخیر افزایش داشته، ولی بسیاری از کارفرماها آمادگی سرمایهگذاری روی تیمهای نوپا و کمتجربه ولی با دانش را دارند. پس در ابتدا با پذیرش این نکته در سازمان، تیم یا شرکت خود این بلوغ را در خود افزایش دهید.
اگر تجربه یا نمونه کار به خصوصی ندارید، حتماً بلوغ آموزش در خود و تیم خود را افزایش دهید، بسیار کاربردی خواهد بود.
این ویژگی نیاز به توضیح خاصی ندارد، ولی میتونم به نشانههاش اشاره کنم، از زمانبندی حضور در جلسه تا ارسال فایلهای اولیه درخواست و قرارداد و …
این مورد در رابطه با فریلنسرها کارایی ندارد ولی ریتم زیاد آگهی استخدام، جذب نیروی جدید و تغییر نیروی انسانی در شرکت پیمانکار، نشان از خطر و عدم ثبات در مدیریت و پروژه خواهد داشت و چندان آینده مطلوبی برای کارفرما نمیتوان متصور بود.
با شخص یا تیمی که قبلاً تجربه نامناسبی داشتید نمیشه کار کرد و فرصت دوباره دادن گاهی به ضرر پروژه و شکست اون منجر خواهد شد.
این موارد بسیار تاثیرگذار بوده تا امروز در تجربیات من، ولی قطعاً موارد و پارامترهای تاثیرگذار دیگری هم شما تجربه کردهاید.
ممنون میشم با ذکر مثال یا توضیح در نظرات، این موارد را تکمیل کنید
همچنین این مطلب در ویرگول هم منتشر شده و خوشحال میشم اونجا هم لایک کنید 🙂
باتشکر